منطق

حیفم اومدتارشته ی سخن درآُسمان وزمین رهابمونه برای همین تصمیم گرفتم ادامه مطلب رابنویسم سرزمین ماپراست اززنان ومردانی که برای اندیشه وعقایدوخواسته های خوددست به اعمال فداکارانه ای زده اندوزندگی خودراصرف رسیدن به آرمان های والای انسانی کرده اندخسروگل سرخی یکی ازاین مردان است وکم نیست اندکسانی که بدون این که بدانندیانه زندگی ماراتغییرداده اند ومابدون این که بدانیم یانه زندگی ماهم تحت تاثیرقرارگرفته است وامروزه روزفراموش شده اندونشانه ای ازانهانیست.

بسیاری ازجوانان نسل کنونی ایران ازجریانات چپ گذشته ایران یامطلع نیست اندویاازان به اندازه ی کافی مطلع نیست اند.

من نمی خوام به چرایی به وجودآمدن جریانات احزاب چپ درایران بپردازیم جدای ازتمام این مسائل بایدتمام کسانی که برای رسیدن به آزادی وآرمان های انسانی به هرطریق تلاش کرده اند به احترام بایدکلاه ازسربرداشت وهمت ان هاراستود,ولی نمی توان ازاشتباهات شان نیزچشم پوشی کرد.

ازنظرمن بایدبین احزاب چپ درایران ودرتمام جوامع کمونیستی واندیشه های چپ درسرتاسردنیاتمیزقائل شدکه برخی ازعلل اون روبرسی می کنیم.

یکی ازمهم ترین دلایل این تفاوت وجودفرهنگ ایرانی - اسلامی درتمامی این افرادواعضای است ازطرفی اعضای این احزاب اکثرادارای عقایدی پوپولیستی بودندوبه همین دلیل تعریفی تازه ازایدئولوژی چپ گرایی رابه وجودآوردندکه تفوت زیادی بااصل این اندیشه راداشته اند.

گذشته ازتمام این تفاسیربرای این که گذاری هم برچنین نظام هایی هم داشته باشیم درچنین نظام های توتالیته یاتمامیت خواه مانندنظام های چون فاشیست یانظام های دینی ویاهمین نظام های کمونیستی یکی ازاصول اصلی این نظام ها غرق شدن دراصل ناجی پیش وا یا رهبر...است که هم چین چیزی رابه عینه نیزمشاهده می کنیم .درتمام این نظام هابه اسم های مختلف وباروش های مختلف هدف های یکسان راپیش می گیرندکه آن هم تلاشی است برای دورساختن انسان ازجنبه ی انسانی وتبدیل آن به سربازی که فقط تحت امر رهبرخودواماده ی هرگونه فداکاری ازخود باشد.تنهاتلاشی که دراین نظام هاجایی ندارندارزش نهادن به وجودانسان است .

امروزه هم ماشاهدچنین مصداق های نیزهستیم نحوه ی انتخاب چنین افرادی بیشترازطبقات متوسط وروبه پایین جامعه است که معمولاخودراجدای ازجامعه مرفه وحقوق حقه ی خودراازدست رفته وبه دنبال به دست آوردن ان هاهستندوبه همین دلیل به راحتی جذب چنین فعالیت های می شوندامانبایدازاین هم چشم پوشی کردکه بسیاری ازافرادتشکیل دهنده ی چنین تشکل های افرادتحصیل کرده وآگاهی بوده اندکه نسبت به موقعیت زمانی انتخاب نسبتادرستی راانجام داده اند.

اما گذشته ازاین که بسیاری ازاین افرادهدفی درست وصادقانه ای داشتندامابرای رسیدن به هدفی درست ازراهی نادرست دچارمشکل شده اند مانمی توانیم برای انتخاب هن هاروسرزنش کنیم امانمی توانیم ازاشتباهات چنین افرادی چشم پوشی کرد درجایی ذکرکردم  که بیش تراین افرادعقایدپوپولیستی داشته اند بسیاری ازاین افرادتنهاراه رسیدن به زندگی برتررادراعقایدخودمی دیدندوتعریف درستی ازآنچه که ماآن رابه نام حقوق بشرمی شناسیم رانداشتندبه عنوان مثال کارل مارکس دموکراسی رابه سخره می کشید وآزادی راجزدرسایه اندیشه های چپ غیرممکن می دید.

یکی دیگرازمشکلاتی که جامعه چپ ایران باآن دست وپنجه نرم می کردندکمبودسطح دانش وبینش سیاسی افرادبرمی گردندکه این وجه مشترک بین تمام انشعابات گروه های چپ ازحزب توده اقلیت اکثریت ویاحتی پیکارواحزابی که دست به مبارزه ی مسلحانه زده اندوجوددارد.به عنوان مثال به دلیل احساسات ضدغرب وغربگرانه ای که دروجودهرابرانی وجودداردمخصوصااین احساسات نسبت به ایالات متحده ی امریکا بسیارشدیدبوده است برای همین به امریکاامپریالیست غرب می گفتندامادرواقع امپریالست رابه استعمار سلطنتی خطاب می کنند مانندبریتانیاکبیرنه امریکاکه نظامی مبنتنی برجمهوری خواهی دارد.

هدفم ازبیان چنین مثالی نبودفضای آزاد برای درک بهترمفاهیم بود.

ونبایدفراموش کنیم این احزاب روشنفکرچه مخالفت های باافرادی چون فریدون کردند مثلامی گفتندفریدون هم جنس گراست گیرم که باشداین هاهمه نشانه عدم وجوددرک درستی ازمقدمات اصول دموکراسی دربین تمام این افرادکه خودشان راروشنفکرجامعه می دانستند این برخوردراداشتند.

ولی نبایدفراموش کرداین انسان هاگذشته ای ازتاریخ پرفرازونشیب ایران هستندکه گذشته ازبرخی باورهای که تاحدودی مسیرآزادی خواه ایرانیان رامنحرف کرداماگام های بسیاربلندی برای آزادی وآزادی خواهی برداشته اند مابایدبه همت این انسان هاواز  خودگذشتگی شان ستایش کنیم وسعی برتکرارچنین اشتباهاتی نداشته باشیم.شماچه فکری می کنید؟